پنجمین همایش بینالمللی اربعین، چهاردهم شهریور 1401 در دانشگاه علامه طباطبائی برگزار شد. علاوه بر انتشار چکیده مقاله «صورتبندی سیاستهای فرهنگی عراق در پیادهروی اربعین»، مقاله را در یکی از نشستهای تخصصی همایش ارائه دادم.
سوال مهم این بود که چطور پدیده پیادهروی اربعین را میتوان از منظر سیاست فرهنگی، تبیین و تحلیل کرد؟
مثال بسیاری از مناسک، و مناسک دینی، آیین پیادهروی اربعین نیز بر محور حضور مردم شکل گرفته است. با این وجود باید دید که آیا دولت عراق برای سیاستگذاری در حیطه فرهنگی اقدامی صورت داده یا خیر. صدالبته اقدامات متعددی در این زمینه وجود دارد که بر فرهنگ موثر است، اما آنچه به صراحت برای برنامهریزی فرهنگ بتوان یافت به صورت مکتوب و مدون وجود ندارد.
صدالبته که همین امر که امور این آیین به مردم و نهادهای مردمی واگذار شود، محور اصلی پیادهروی اربعین بدانیم.
در جوامع چند فرهنگی، و یا جوامع با تعدد فرهنگها، آن چه مطرح است تعامل میان گروههای مختلف است و اصل اساسی سیاست در چنین جامعهای «عمومیتیافتگی» است. در چنین جوامع که عراق نیز یکی از آنهاست، نظام سیاسی تلاش میکند میان گروهها تعادل ایجاد کند. پس گروههای مختلف و یا به تعبیری، ذینفعان، محور سیاست فرهنگی خواهند بود.
با ذکر این نکته که سیاست فرهنگی را نمی توان با تعاریف مرسوم در این موضوع در نظر داشت، دو منبع مهم الهام بخش سیاستهای فرهنگی این آیین عظیم هستند:
1- نهاد مرجعیت و روحانیت
2- نظام قبیلگی و عشیرهای
یکی از موانع جدی برای درک و فهم پدیده پیادهروی اربعین نیز نگاه ایرانی یا «ایرانیزه» کردن پروبلماتیکهای محققان است. باید به طور جدی ریشه این پیادهروی را در نظام عشیرهای عراقی دید.
تشکیل دولت در عراق نیز، برآمده از همین نظام است و با همین درک، پیادهروی اربعین قابل بررسی است. حرکت پیاده، عنصر اساسی و حیاتی عشایر است.
با تاکید بر این نکته که نظم عراقی را در آنجا میتوان دید، اضافه نمودم که در این رویداد عظیم که بستر کنش جمعی شیعی است، سه عنصر دولت، روحانیت و نظام اجتماعی عشیرهمحور، در یک وضعیت تعادلی با محوریت متن مردم قرار میگیرند.