نشست نقد و بررسی گزارش «مبانی، مفهوم و ارکان رصد فرهنگی» با حضور محمد آقاسی، یاسر جلالی، ابراهیم حاجیانی (نویسنده گزارش) و اسماعیل غلامیپور، یکشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۰ برگزار شد.
در بخش اول این برنامه ابراهیم حاجیانی درباره مفهوم رصد گفت: آنچه که من فکر میکردم در سند نقشه جامع مهندسی کشور میبایستی به عنوان نقطه عزیمت ما قرار گیرد، این است که سیاستگذاران، محققان، اندیشکدهها و ...، در هر بازه زمانی بتوانند تصویری از وضع موجود ارائه دهند. یک اجماع کلی وجود دارد که منظور از رصد، این است که ما به طور مستمر محیط اطراف خود را پیرامون یک مسأله یا موضوع مشخص، مورد سنجش و ارزیابی قرار دهیم. به عبارت دیگر، مشاهده منظم مستمر قفلشده روی چند شاخص معین که در نهایت بتواند ما را هدایت کند و فیلمی از وضعیت موجود ارائه دهد. دو مدل برای این مطالعه و رصد وجود دارد. یکی scaning یا پویش و دیگری، monitoring یا پایش. در پویش، ما بر محیط نظارت و مراقبت داریم بدون اینکه شاخصهایی را برای آن لحاظ کنیم اما در پایش، یک سیاههای از شاخصها تعیین میکنیم و فقط آن را مورد رصد قرار میدهیم که در اصطلاحات مطالعات راهبردی به آن، رویدادهای پیش از حادثه گفته میشود. یعنی قبل از اینکه یک تحول فرهنگی تمامعیار در عرصه خانواده، فراغت، رسانه، تبلیغات و ... رخ دهد، ما نشانهها و علائم ضعیف پیش از حادثه را شناسایی میکنیم و به کسی ک مسئول سنجش است میدهیم تا این شاخصهارا مدام بررسی کند. بنابراین ذات رصد، پیگیری و واقعهنگاری مستمر و نظاممند تغییرات محیطیست تا به یک برآوردی از محیط برسد. این کار مراحلی دارد که میتوان از آنها تحت عناوین تعیین مسأله، شناسایی محیطها، شناسایی علائم و اعتباربخشی، انتخاب روش مشاهده، جستجو و مشاهده، تحلیل علائم و نشانهها، گزارشدهی و انتقال به مشتریان، نام برد.
نویسنده این گزارش با بیان اینکه مشکل اصلی در ایران، در بخش تحلیل علائم و ترکیب دادههاست، ادامه داد: هرکدام از دادهها با متدهای مختلفی جمعآوری میشوند که هرکدام از این متدها، معیارها و استانداردهای جمعآوری متفاوتی دارند. همچنین، معاصریت و همزمانی دادهها و نیز چارچوب نظری آنها با هم، فرق میکند. چگونگی قرار دادن این دادهها کنار هم، درست مانند چیدن تکههای پازل است که بسیار اهمیت دارد.
اجیانی به بحث ساختار رصد هم اشاره و تصریح کرد: باید یک تقسیم کاری در کمیته ملی رصد بهصورت ماتریسی اتفاق بیفتد. دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی و کمیته ملی رصد، باید ابتدا مسائل راتقسیم و احاله کنند. یعنی مشخص شود هرکسی متکفل چه بخشی از نظام رصد به لحاظ مسأله، است. در این مرحله باید نهادهای مدنی را وظیفهمند کنیم و خلأ موجود در بخش دولتی را مشارکت نهادهای مدنی و عمومی پوشش دهیم. در گام دوم، روششناسی مشترکی را تدوین کنیم تا نهادهای سهیم در این امر، با یک روش مشترک به کار رصد بپردازند.
نحوه تولید و ترکیب گزارش، نحوه انتقال و تعامل اطلاعات، نحوه انتقال به سیاستگذار و نحوه رصد اقدامات سیاستگذارانه بعد از انتقال گزارش نهایی، ازجمله موضوعات دیگری بود که حاجیانی اهمیت آنها را در انجام کار رصدی متذکر شد.
سید یاسر جلالی منظر سخنرانی خود را «سیاستگذاری فرهنگی» دانست و با اشاره به تفاوتهای آن با مبحث برنامهریزی استراتژیک و برنامهریزی سازمانی، خاطرنشان کرد: سیاستگذاری فرهنگی، دید حل مسأله دارد ولی برنامهریزی استراتژیک و سازمانی، نگاه سازمانی دارد و برای بنگاه نوشته میشود که در این گزارش هردو جنبه دیده میشود. مجموع این گزارش، گام مهم و مفیدیست که برداشته شده است. رصد یکی از گلوگاههای مهم سیاستگذاریست که اولین مرحله آن، تعیین دستور کار است. شاید یکی از مهمترین مشکلات و آسیبهای سیاستگذاری فرهنگی، تعیین دستورکار باشد که رصد برای ما این کار را میکند. بهگونهای که هم در تحلیل سیاستی و هم پژوهش سیاستی، از دادهها و دیتاهای رصدی استفاده میشود.
او در ادامه به آسیبها و مشکلات موجود در حوزه کار رصدی پرداخت و افزود: بین ادبیات اداری و ادبیات علمی و آکادمیک فاصله وجود دارد و ما شاهد پراکندگی این ادبیات هستیم که تلاش فضای آکادمیک برای تطبیق با آن هم، موفقیتآمیز نبوده است. از طرف دیگر باید به تفاوتهای بین برنامهریزی استراتژیک و سیاستگذاری فرهنگی هم توجه کنیم.به طور مثال فرق است بین رصد وضعیت دانشجویان و رصد عملکرد معاونت فرهنگی وزارت علوم. این دو، دو مسأله متفاوت هستند که میتوانند مکمل هم باشند و از جهتی هم، همراستا نباشند. همچنین لازم است که در بحثهای استراتژیک، به نقطهضعفهای جدی هم توجه کنیم که براساس نظریه عقلانیت محدود هربرت سایمون، رصد کامل محیط برای سازمان امری ممتنع است.
محمد آقاسی سخنران سوم این برنامه صحبت از مفاهیم و ارکان رصد را موضوعی تمامشده دانست و گفت: امروز باید درباره دستاوردهای رصد صحبت کنیم نه اینکه ببینیم معنای رصد چیست یا چرا به آن نیاز داریم. ما به کرّات با موضوع رصد چیست مواجه شدهایم اما از اقدامات انجامشده اطلاعی نداریم. کار آقای حاجیانی باتوجه به وقت محدودی که داشتند، کار قابل ملاحظهایست اما ازجمله اشکالاتی که در آن دیده میشود، این است که واحد تحلیلی که در نگاه به اسناد و رصد به کار بردهاند، مردم نیستند. به تعبیر دقیقتر، رفتارهای مردم مورد توجه نیست بلکه سازمان در نظر گرفته شده است. که البته بخشی از این موضوع به نوع نگاه سندهای ما هم برمیگردد. مثلاً نقشه مهندسی فرهنگی کشور مبتنی بر یک نگاه سازمانی نوشته شده است. لذا این خود موضوع بحث است که نقطه هدف ما در سیاستگذاریای که میخواهیم انجام دهیم، تغییر رفتارهای سازمانیست یا تغییر رفتارهای فرهنگی مردم؟! اشکال دیگر این است که دکتر حاجیانی در نگارش این گزارش، بیشتر متوجه اتفاقاتپیش از دوره حاضر بوده است تا آنچه که در حال حاضر وجود دارد که بخشی از این مسأله به دبیرخانه رصد برمیگردد. باید ببینیم اگر امروز یک سیاست بخواهد روی میز قرار گیرد، چه باید بکنیم.