جهت مطالعه لینک اصلی مطلب، اینجا کلیک بفرمایید.
دسته بندی نظرات برخی متفکران مسلمان
تاریخ پاسخ ها و پاسخ های تاریخ به علل قیام امام حسین علیه السلام/2
محمد آقاسی
به گزارش ایکنا؛ محمد آقاسی، رئیس مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران در یادداشتی نوشت: شعاع وجود حضرت حسین(ع) آنچنان گسترده است که اندیشمندان فراوانی در طول تاریخ پیرامون شخص و شخصیت بینظیرش سخن گفتهاند. سخنانی که در هیاهوی زندگی شیعی این روزهای ما کمتر به گوش میرسد. با این وجود تفاوتهای نگاه آنان به یک پدیده خود میتواند منشأ پاسخ به این سوال باشد که چرا در سال ۶۱ هجری قمری چنان واقعهای رخ میدهد. این یادداشت برآن است تا ضمن دسته بندی نگاه متفکران مسلمان، بدین سوال پاسخ دهد.
علی رغم تعدد نظریات مطروحه پیرامون علل و عوامل قیام، با بررسی متون و کتبی که پیرامون تحلیل علل قیام نگاشته شده است، میتوان به سه دسته بندی کلی رسید.
۱- امام حسین(ع) در مکه تصمیم گرفت با پشتیبانی انبوه نیروهای مردمی داوطلب در کوفه تشکیل حکومت دهد ولی پس از آنکه در محاصره نظامی واقع گشت و رابطه آن حضرت با نیروهایش قطع شد، تصمیم گرفت برگردد و در این مرحله کوشش فراوانی کرد که از جنگ جلوگیری کند؛ ولی دشمن مغرور نپذیرفت و جنگ را بر امام تحمیل کرد که وی به حکم اضطرار به دفاع پرداخت و در راه دفاع شهید شدند. این نظر را متعلق به سید مرتضی و شیخ طوسی دانستهاند.( صالحی نجف آبادی،۱۳۷۹:) این دسته نظریات را میتوان تبیین قیام با نگاه «حکومت محور» خواند، چرا که علت اصلی حرکت حضرت را تشکیل حکومت دانستهاند.
۲ - ابن طاووس از علمای متقدم شیعه،( صالحی نجف آبادی،۱۳۷۹ :) دکتر آیتی در کتاب «گفتار عاشورا»، دکتر علی شریعتی در کتاب «شهادت» که هر دو در زمان معاصر نگاشته شده است و نیز سید موسی صدر؛ معتقدند امام از اول به قصد کشته شدن حرکت کردند وتا پایان کار همین قصد را دنبال کردند و به هدف رسیدند. یعنی هدف ایشان از ابتدا برای کشته شدن در راه خدا و به دست آوردن فیض عظیم شهادت است. از این رو چنین نظریاتی که عنصر شهادت را پر رنگ پنداشتهاند، «شهادت محور» میخوانیم.
۳ - استاد مرتضی مطهری هم معتقدند امام حسین(ع) وقتی که از مکه حرکت کردند، قصد تشکیل حکومت در کوفه داشتند، ولی از زمانی که خبر شهادت مسلمابنعقیل به ایشان رسید، تصمیم گرفت مسیر شهادت را طی کند و علاوه بر این کوشش کرد افراد دیگری را نیز جذب کند، نه برای اینکه یاریش کنند، بلکه با ریختن خونشان نهضت انعکاس بیشتر و گستردهتری پیدا کند.(همان) در حقیقت نظر استاد شهید، تلفیقی از دو دسته نظریهای است که در پیش گفته شد و آن را نظریه «تلفیقی» مینامیم.
تقسیم بندی سه گانه نظریات اندیشمندان
در این میان علل دیگری نیز برای این رخداد بزرگ برشمردهاند. به عنوان مثال صفایی حائری(۱۳۸۳) از شفاعت، امر به معروف، انقلاب و جلوگیری از ظلم نیز نام میبرد که به نظر میرسد این اهداف ذکر شده نیز با دسته بندی فوق هم پوشانی دارد. امام به شهادت میرسند تا از این طریق بتوانند امت را شفاعت کنند، یا بزرگترین امر به معروف در زمان حضور طاغوت تشکیل حکومت اسلامی است. کسی که انقلاب میکند تمایل دارد تا حکومت بعد از انقلاب را تشکیل دهد و جلوی ظلم گرفته نمیشود مگر با تشکیل حکومت و مقابله با آن. در اين نظر، عنصر امر و نهي برجستهتر است تا حكومت. لذا نامگذاری آن به تلفيقي و شهادت فاصله گرفتن از روح حركت است.
مباحث روز هم در داشتن تعبیر و تفسیر متفاوت از علل به وجود آمدن این قیام دخیل بوده است. هرچند باز هم در دو دسته بندی کلی نظریات پیش گفته قرار میگیرند. گروهی امام حسین(ع) را رهبر انقلابی(به آن معنا که مارکس در ذهن دارد) میدانند و به عبارتی تفسیری مارکسیستی از قیام کربلا ارائه میدهند و معمول ایشان چپ گرایان هستند. راست گرایان هم که علت تلاش ایشان را به دست گرفتن حکومت میدانند این قیام را تلاشی برای کسب قدرت تحلیل میکنند.(صدر،۱۳۶۰) طبیعی است که موافقین نظر نخست را میتوان علی رغم تفاوت نگاهشان در گروه نخست یعنی کسانی که قیام را شهادت محور میپندارند جای داد. طرفداران راست گرا بودن قیام حسینی هم با در نظر گرفتن زاویه دیدشان با مباحث دینی در مقوله دوم نظریات دسته بندی میشوند.
ادامه دارد...