بای بسم الله؛
برای انجام یک تحقیق اجتماعی آن هم درقالب یک مجموعه نظرسنجی فعالیتهای زیادی صورت میپذیرد که، بیشباهت به یک مسابقه ورزشی نیست. آنچه تماشاگران میبینند تلاش بازیکنان یک تیم برای کسب موفقیت و پیروزی است اما بسیاری از امور مهم مانند انتخاب نفرات تیم، تمرینهای تیمی، تامین بودجه و امکانات، ارزیابی و آنالیز تیمهای مقابل و مواردی اینچنین از چشم حضار دور خواهد ماند. البته درنهایت هر چه هست قضاوت تماشاگران منوط بهنتیجه بازی است؛ شکست یا پیروزی؟
دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در اردیبهشت سال 1396 برای همراهانم در مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران(ایسپا) در حکم یک ماراتن نفسگیر و پرپیچ و خمی بود که میبایست توان تیم نظرسنجی ما در آن به محک آزمون کشیده شود. آزمونی سخت که نتیجه آن نه تنها برای مجموعه ایسپا که برای اصحاب علوم اجتماعی و علوم مرتبط به آن بسیار مهم بود.
خوشبختانه نتیجه تلاش چندماه و به روایت درست تلاش چند ساله همکارانم در ایسپا، پیشبینی دقیقنتایج آن همبا اختلاف کمتر از یک درصد بود. دستاوردی که بدون اغراق «بهترین و موفقترین» در مقایسه با رقیبان داخلی و خارجی ما در این آوردگاه محسوب میشد و من با غرور حرفهای و افتخار صنفی آن را موفقیتی بزرگ نه تنها برای ایسپا بلکه برای خانواده بزرگ جهاد دانشگاهی میدانم.
در این نوشتارکوتاه تلاش خواهم کرد روایتی داشته باشم از «آنچه بر ما گذشت و به چشم نیامد». در این شرح مختصر مشخص خواهد شد این موفقیت به هیچ روی آسان به دست نیامد و اگر نبود تلاش و سخت کوشی دوستان در مرکز افکارسنجی و نیز مساعدت و همدلی برخی بزرگواران در خارج از مجموعه،این مهم هرگز ممکن نمیشد.
به اقتضاء ترتیب زمانی رخدادها و مسایل، این روایت را در چند مرحله و به زباناستعاره در قالب پنج اپیزود خواهم آورد. در هریک از این پنج مرحله سعی خواهم کرد داستانِ گاه «پرآب چشم»نظر سنجی دوازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری را هر چند به اختصار شرح دهم.امیدوارمدر این وجیزه، از عهده شرحآنچه «آسان نمود اول» ، «ولی افتاد مشکلها» آنچنان که شایسته است برآمده باشم. این نوشتار به همت و با تشویق دوست عزیزم جناب آقای دکتر محمد عاملی به رشته تحریر درآمد و به این وسیله از ایشان سپاسگزارم.
اپیزود اول:
مواجهه با یک چالش نظری؛ آیا روشهای نظر سنجی موجود قابلیت پیش بینی رفتار انتخاباتی را دارند؟
اگر نظرسنجی انتخاباتی را یک میدان(field) فرض کنیم در این میدان ما در برابر 5 گروه بازیگر قرار میگیریم. نخستسیاستمداران به عنوان ذی نفعان و بازیگران اصلی بازی انتخابات. سپساصحاب علوم اجتماعی که درگیر پس زمینههای نظری و کاربردی مقوله نظرسنجی هستند. از دیگر بازیگران این عرصه اصحاب رسانهها هستند که ناظران آگاه و دیرپایاین عرصهاند.
رقیب تازه گروه پیش گفته، فعالان فضای مجازی هستندکه در این عرصه نوپدید تبدیل به داوران سختگیر عرصه عمومی شدهاند. در نهایت نیز باید از اکثریت خاموشی به نام «مردم» نام برد. اکثریتی که «صدای سازشان» را فقط بعد از برآمدن نام برندگان از صندوق انتخابات میتوان شنید و چه بسا «بانگ دُهُل از دور شنیدن خوش است». چالش ما دقیقاً با این بخش آخر بود. یعنی ردیابی صدای کسانی که در نهایت با رأی آنها پیروز انتخابات مشخص میشد.
در سال 1391 در برابر این پرسش و معضل نظری قرار داشتیم که «آیا نظر سنجیها (صرفنظر از نهاد یا مؤسسه اجرا کننده آن) قابلیت پیشبینی یا بازنمایی رفتار انتخاباتی جامعه ایرانی را دارند؟» در پس این معضل(problem) این گزاره و پیش فرض رایج در میان اصحاب علوم اجتماعی و سیاستمداران وجود داشت که «رفتار ایرانیان و به صورت خاص رفتار انتخاباتی شان قابل پیش بینی نیست».
گاهی حتی خود ما به عنوان کارگزاران یک موسسه نظر سنجی،تسلیم چنین پیش فرضی میشدیم. فرضی که قاعدتاً با موجودیت و اهداف مرکز افکارسنجی همخوانی ندارد، چراکه اولین فرض یک مؤسسه نظرسنجی قابلیت پیشبینی رفتارهای کنشگران اجتماعی است. تأکید قاطبه سیاستمداران و حتی اهالی علوم اجتماعی بر پیشبینیناپذیری رفتار ایرانیان گاه در ذهن ما نیز بذر تردید میپاشید و گامهایمان را برای انجام نظرسنجی و پیشبینی انتخابات سست میکرد.
به نظر میرسید حتی خود مردم در کنار سیاستمداران و برخی اصحاب علوم اجتماعی، پیشبینیناپذیری رفتار انتخاباتی خود را پذیرفته بودند. در پس این نگره، گاه نوعی منافع صنفی نیز وجود داشت. به عنوان مثال تأکید بسیاری از اصحاب علوم اجتماعی بر ایده هیجانی و عاطفی بودن کنشگر ایرانی و پیشبینیناپذیری رفتار مردم میتوانست ناشی از ضعف و ناتوانیها آنها در پیشبینی کردن و فهم رفتار انتخاباتی افراد جامعهباشد.
اگرچه نتایج نظرسنجیانتخابات ریاست جمهوری در سال 1392 و مجلس شورای اسلامی در اسفند سال 1394 تا حدی ما را به پیشبینی رفتار انتخاباتی مردم امیدوار کرده بود، اما اتفاقات مربوط به انتخابات آمریکا(8 نوامبر 2016) و حاشیههای مرتبط به آندر مهر و آبان سال 1395 تا حدی شرایط ما را متاثر از خود ساخت. به نظر میرسیدحتی موسسات معتبر نظرسنجی در انتخابات آمریکا آنچنان موفق عمل نکردهاند و به نوعی غافلگیر شدند.
هر چند درانتخابات ریاست جمهوریفرانسه که چند ماه قبل(23 آوریل 2017) انجام شد، عملکرد نظرسنجیها و پیشبینیهایشان با اندکی اختلاف درست از آب درآمد؛ اما در انتخابات آمریکا و با پیروزی یک شخص کم نام و نشان عالم سیاست این ایده مطرح شد که حتی معتبرترین موسسات نظرسنجی نیز قادر به پیشبینی نتایج انتخابات نیستند و ای بسا چنین چیزی حتی با دقیقترین ابزارها نیز ممکن نباشد.
اگرچه نگاهی دقیق و کارشناسانه ثابت میکرد که نتایج نظر سنجیها در آمریکا چندان هم ضعیف نبوده و تا حدی این موسسات توانسته بودند نتایج را پیش بینی کنند اما آنچه در افواه عمومی حتی در میان نخبگان علوم اجتماعی و سیاسی مطرح میشد، ناتوانی مؤسسات معتبر نظر سنجی در پیش بینیانتخابات بود. ترویج چنین دیدگاهی میتوانست برای مرکز افکارسنجی و مسئله انتخابات پیش رو نتایج ناخوشایندی داشته باشد.
جالب آنکه پوشش خبری صدا و سیما نیز باعث تقویت این فرضیه نادرست(پیشبینیناپذیر بودن انتخابات) میشد. تلاش ایسپا برای برگزاری سمینارهایی با حضور کارشناسان حوزه رفتار انتخاباتی برای تصحیح این تصور نادرست نیز چندان مثمر ثمر واقع نشد و انعکاس رسانهای مناسب نداشت. گو اینکه همه علاقهمند بودند انتخابات آمریکا را یک «غافلگیری بزرگ» تصور کنند. به نظر میرسید صنعت نظرسنجی اعتباریرا که در جریان انتخابات مجلس در سال گذشته (نتایج مجلس نهم) به دست آورده بود، در این ماجراتا حدی از دست داد.
اپیزود دوم:
ابهام در فضای انتخاباتی؛ از میان اسامی مطرح شده برای کارزار انتخابات، در نهایت چه کسی میآید؟
در انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 چند نکته باعث تأسف و حسرت ما شد که مهمترین آنتعداد کم نظر سنجیها بود. متأسفانه در آن روزهاما در مرکز افکارسنجی(ایسپا) به دلایل مختلف تحت فشار بودیم. فضای اجتماعی کماکان تحت تأثیر انتخابات دهم ریاست جمهوری بود و موضوعی مانند نظرسنجی و ارتباط آن با مسئله انتخابات میتوانست در آن فضای سنگین سیاسی حساسیتزا باشد. برخی مدیران وقت جهاددانشگاهی نیز به دلایلی چندان رغبتی به انجام نظرسنجی نشان نمیدادند. با توجه به این حسرت عمیق و حس ناخوشایند سال 1392 تمام تلاش ما این بود که در سال 1396 تعداد نظرسنجیهای بیشتری انجام گیرد.
لذا برای انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم از سال 1395 نظرسنجیها را آغاز کردیم و ده نقطه زمانی را میتوانیم از هم جدا کنیم که هر کدام لحظه خاصی را در مسیر و روند انتخاباتی را نشان میدهند. در ابتدای کار علایمی نگران کننده از جامعه دیده میشد که مهمترین آن تمایل کم مردم برای مشارکت در انتخابات بود. از این حیث این دقیقاً نقطه مقابل انتخابات ریاست جمهوریسال 1392بود.
در کنار نشانههای مشارکت پایین ما با دو ابهام دیگر هم دست به گریبان بودیم. یکی ابهام روشی(که در سطرهای بعدی بدان اشاره میشود) و دیگری در بازیگران عرصه انتخابات. برای ما بهطور دقیق مشخص نبود در انتخابات پیشرو چه کسانی بازیگران نهایی رقابت انتخاباتی خواهند بود. بازار ائتلافهای موقتی داغ بود، اما مشخص نبود دقیقاً جریانهای مختلف چه کسانی را به عنوان کاندیدای نهایی خود انتخاب خواهند کرد.
اخبار مختلفی ازانصراف و عدم تمایل برخی کاندیداهای مطرح، به گوش میرسید که کار نظرسنجی را برای ما مشکل میساخت. تقریباً حضور هیچکدام از کاندیداها قطعی نبود. فضا به قدری غبارآلود بود که حتی گاهی اخباری دال بر انصراف یا رد صلاحیت آقای روحانی نیز به گوش میرسید. ابهام در آمدن یا نیامدن آقای احمدینژاد هم موضوعی بود که کار نظر سنجی را برای ما پیچیدهتر و دشوارتر کرده بود. هر چند نظرسنجیهای ما نشان میداد آقایان احمدینژاد یا بقایی جایی چندان مطمئنی در رتبهبندیها ندارند؛ اما در هر صورت ورود او به انتخابات بدون شک معادلات بسیاری را تغییر میداد. در هیچکدام از دورههای قبلی تا این حد فضای انتخاباتی مبهم و مهآلود نبود. آن هم در زمانی که بسیار به انتخابات نزدیک شده بودیم.
افکارسنجی در این شرایط در وضعیت برزخی قرار داشت، وضعیتی که در آن هیچ قطعیتی وجود نداشت و ما بیشتر در برابر شبح کاندیداها قرار داشتیم تا خود واقعیشان. تعطیلات نوروزی فضایساکن انتخابات را به سکوت بیشتری فروبرد. این کمای انتخاباتی تا یک ماه مانده به انتخابات همچنان ادامه داشت.گو اینکه مردم هنوز وارد هیجان ایام انتخابات نشده بودند.
این سکون و سکوت محدود به تهران نبود. وقتی از همکارانمان در شعب مختلف در شهرستانها پرسوجو میکردیم، به نظر میرسید در سایر مناطق نیز خبری از هیجان انتخاباتی نیست. به عکس دورههای قبل از نظر زمانی نیز انتخابات دوازدهم باید در29 اردیبهشت برگزار میشد. موضوعی که کار را برای ما تا حدی مشکل میکرد و ما لاجرم باید نظر سنجیها را در آن فضای ساکن و بیرمق انتخاباتی زودتر شروع میکردیم. از 15 فروردین تا 30 فروردین به اقتضای فضای اجتماعی صرفاً یک موج نظرسنجی انجام شد.
این وضعیت باعث نشد نظارهگر منفعلفضای پر ابهامو بیرمق انتخابات باشیم، بلکه تلاش داشتیم با گذر از این وضعیت ساکن نظرسنجیهای خود را انجام دهیم. با احتساب تعطیلات نوروزی و تعطیلی رسانهها عملاً فرصت چندانی برای انجام نظرسنجیها نداشتیم. ما باید خیلی زود و با سرعت تمام خود را درگیر مسئله نظرسنجی و انتخابات میکردیم. صرفنظر از اینکه جامعه از کمای بیتوجهی و بیخبری بیرون آمده باشد یا نه.
اپیزود سوم:
آغاز فضای انتخاباتی؛ کدام روش گردآوری اطلاعات را انتخاب کنیم؟
با شروع نظرسنجیها ما بار دیگر خود را در برابر پرسش روش شناختی مهم قرار گرفتیم که آیا این روشهای نظرسنجی قابلیت احصاء نظرات مردم و بازنمایی افکار عمومی را دارند؟ دقیقا کدام ابزارها و شیوههای گردآوری اطلاعات(مصاحبه حضوری در میادین و معابر، مصاحبه تلفنی، مصاحبه حضوری در منازل) بهتر میتواند نظر مردم را نشان دهد؟ از نظر شیوه گردآوری نظرات، مصاحبه حضوری در میادین و معابر و تلفنی را ابتدا در دستور کار خود قرار دادیم.
از دیگرکارهایی که انجام دادیم گسترش خطوط تلفنی و افزایش تعداد آنها بود. در ابتدای کار ما فقط 7 خط تلفن داشتیم که در ادامه کار آن را به 17 خط افزایش دادیم. با همین امکانات کم با دو روش میدانی و تلفنی کار نظرسنجی را شروع کردیم. در این زمان توانستیم کارهای بزرگی انجام دهیم و رکوردهایی را همنسبت به تجارب قبلی کسب کنیم. به عنوان مثال در این دوره از نظر سنجیهاتوانستیم شش موج با روش مصاحبه تلفنی و شش موج با روش مصاحبه میدانی نظرسنجی را انجام دهیم.
در سال انتخابات یک ابزار جدید نیز به کمک ما آمد. از سال 1393 ایده الکترونیکی شدن فرایند گردآوری اطلاعات را در ایسپا مطرح نمودم و فرایند مطالعه و بررسی و پیادهسازی آن در قالب یک نرم افزار اختصاصی و انحصاری، تا پایان سال 1394 به طول انجامید. در سال 1395 این نرم افزار که به خاطر حذف کاغذ و احترام به محیطزیست به «نظرسنجی سبز» موسوم گشت بهطور کامل در تهران مورد استفاده قرار گرفت و حدود 20 درصد پرسشنامهها در همان سال از این طریق تکمیل شد. نمایش آنلاین وضعیت جغرافیایی پرسشگر، ارسال همزمان اطلاعات، ثبت زمان مصاحبه و قابلیت ضبط صدا امکاناتی است که نظارت بر فرایند پرسشگری را به صورت چندلایه ایجاد میکند. در برخی موجهای نظرسنجی انتخاباتی موفق شدیم از این امکان جدید، به خوبی بهره ببریم.
در کنار دو روش اصلی از دو روش فرعی دیگر هم استفاده کردیم. یکی از روشهای مورد استفاده ما در این نظر سنجیها روش عنکبوتی که از طریق تلگرام صورت میگرفت. روشی که برای اولین بار از آن استفاده کردیم. در این روش ما سؤال تلگرامی را درکانال به نمایش میگذاشتیم و از کاربران میخواستیم به سؤالات جواب دهند. خوشبختانه در این دوره به همت همکاران بخش فضای مجازی ما فعال شد و توانستیم برخی از کارهای مرتبط با نظرسنجی را از این طریق انجام دهیم.
نکتهای که شاید در این میان باید بیشتر مورد توجه قرار گیرد «تصور نادرست فراگیری و تأثیرگذاری فضای مجازی بهخصوص تلگرام» در بین مردم ایران است. اما واقعیت امر آن است که تلگرام یا هر ابزار دیگر در فضای مجازی (فیسبوک، توییتر و اینستاگرام) برخلاف آنچه که تصور میشود، چندان قادر بهبازنمایی خواستها و گرایشهای همه مردم نیست. میتوان در گستره جامعه از بخشهای مغفولی صحبت به میان آورد که حضورشان نه در فضای مجازی و نه حتی در نظر سنجیهاردیابی نشده است. اما تأثیر سونامیگونه تلگرام گاهی این احساس را القا میکند که فضای مجازی و به صورت خاص محبوب ترین شبکه اجتماعی ایرانی یعنی تلگرام تأثیر قاطع و تعیین کننده در افکار عمومی دارند. البته شبکههای اجتماعی بر افکار عمومی مؤثرند؛ اما استفاده از آن برای نظرسنجی به چند دلیل کار درستی نیست؛ اول اینکه معرف کل جامعه نیست چون همه اقشار جامعه به یک اندازه از آن استفاده نمیکنند. دوم اینکه افرادی که در نظرسنجی اینترنتی شرکت میکنند افراد خاصی هستند که با بدنه جامعه ممکن است متفاوت باشند. شاید تصور جامعیت داشتن تلگرام و یا شبکههای اجتماعی ناشی از کاربرد و استفاده زیاد آن بین دانشجویان، اساتید و یا نخبگان سیاسی است.
علاوه بر مورد قبلی نظرسنجی پیامکی را هم به عنوان یک شیوه فرعی آزمایش کردیم. در این بخش حدود 5 هزار پیامک ارسال کردیم که متاسفانه استقبال مخاطبان در این شیوه نظر سنجی چندان رضایت بخش نبود. استفاده همزمان از چند روش گردآوری اطلاعات کمک شایانی به این مطلب مینماید که کدام روش گردآوری اطلاعات در موضوع انتخابات برای انعکاس رأی و نظر مردم کارآمد است.
اپیزود چهارم:
آغاز ماراتن انتخاباتی؛آیا با وجود این چالشها موفق خواهیم شد؟
از یک اردیبهشت تا 27 اردیبهشت (دو روز مانده به انتخابات) ما شش موج تلفنی و شش موج مصاحبه حضوری یعنی 12 موج نظر سنجی را با موفقیتانجام دادیم. برای اولین بار ایسپا توانست تا یک روز مانده به انتخابات نظر سنجی را انجام بدهد. حتی این آمادگی را داشتیم در روز انتخابات به سبک نظرسنجی خروج(exit poll) کار انجام دهیم یعنی بعد از رأیگیری از شرکتکنندگان در انتخابات نظرسنجی شود که بنا به دلایلی با آن موافقت نشد.
نکتهای که معمولاً به آن توجه نمیشود، هزینههای بالایی است که برای یک فرایند نظرسنجی باید صورت پذیرد. در سالهای گذشته پیمایشهای ملی انجام شده توسط نهادهای دولتی و مجموعههای وابسته به آن هزینههای میلیاری داشتهاند. اما مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران از بودجههای دولتی استفاده نمیکند و ردیف بودجه ندارد. تنها حدود سی درصد هزینهها به صورت سالیانه از طرف جهاددانشگاهی تأمین میشود و ایسپا موظف به درآمدزایی خودکفاست. از این رو تلاش ایسپا برای حذف تشریفات و زواید و هزینههای نامرتبط و در نهایت اجرای نظرسنجی با حداقل تامین مالی است.
با این وجود اجرای طرحها با مشکلات مالی گریبان گیرمان کرد و در این برهه عملاً هیچ کس کارفرمایی ما را نکرد و خود این مسأله میتوانست نشانهای باشد از حساسیتهای احتمالی در مورد طرحهای نظرسنجی. شاید این نهادها عواقب خوشایندی برای این گونه طرحهای حساس قایل نبودند و از این جهت تن به سفارش اجرای نظرسنجی نمیدادند.
هر چه بود ما و همکاران مان در این مرحله نیز متوقف نشدیم و با تکیه به روحیه جهادی و استفاده از نیروی جوان بدنه ایسپا و همچنین با حمایت معاون محترم فرهنگی جناب آقای دکتر سعید پورعلی، با این مشکل هم کنار آمده و آن را پشت سر گذاشتیم. البته در ادامه راه و در گامهای نزدیک به انتخابات دو طرح نظرسنجی به کارفرمایی مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری به ما محول شد.
اپیزود پنجم:
انتشار نظرسنجیها؛ مسیر درست نظرسنجیها این بار هم اثبات میشود؟
در این چالش دیگر نقطه پروبلماتیک مساله از نوع مباحث نظری و روشی نبود بلکه یک چالش مدیریتی بود. متأسفانه مساله انتشار نتایج نظرسنجی مشکلی بودکه همیشه پیش روی ما قرار داشت. وضعیت مرکز افکار سنجی به عنوان یک نهاد علمی و دانشگاهی و حفظ موضع بیطرفی در مجادلات سیاسی و جناحی کار بسیار سختی بود که ما باید با ظرافت آن را انجام میدادیم. گاهی انتشار نتایج نظرسنجی ممکن بود این شائبه را برای طرفین مبارزه انتخاباتی ایجاد کند که اعلام نتایج نظرسنجی به نوعی به نیت جانبداری از یک جناح سیاسی صورت گرفته و جنبه تبلیغاتی دارد.
در طول این مدت همزمان با انتشار نتایج نظرسنجی همانطور که پیش بینی میکردیم هجمههای زیادی علیه ما صورت گرفت. به صورت خاص مدیریت ایسپا متهم به سیاسی کاری و جانبداری در انتشار نتایج شدند. آتشی که گاه دمی از دوست و گاه دمی از بیگانه داشت. با انتشار هر موج و نشان دادن تغییرات نظر مردمهر یک از طرفین درگیر در انتخابات به اقتضاء منافع جناحی، ایسپا را متهم به جانبداری از طرف مقابل کردند. از این رو این مرکز به صوررت دایمی در معرض اتهام دو جناح اصلی انتخابات قرار داشت.
در تمام این مدت و علی رغم هجمههای سنگین، سیاست ما سکوت و تحمل بداخلاقیها و نارواییها بود. حتی حاضر نشدیم دربرابر این اتهامات واهی در قالب بیانیه یا هر وسیله دیگری به مدعیان پاسخ بدهیم. بنا را گذاشتیم که به کلیه این اتهامات با میزان صحت تخمین و پیش بینی نتایج انتخابات پاسخ بدهیم. اتفاقی که به لطف الهی صورت پذیرفت و بسیاری را به اشتباهات شان معترف کرد.
یکی از توفیقات دیگر ما در این دوره فعال شدن کانال تلگرامی بود. مجرای بسیار مناسبی که ابزار رسانهای بسیار قدرتمندی برای انتشار اخبار مربوط به نظر سنجیها بود. جناب آقای دکتر طیبی رییس محترم جهاددانشگاهی بر انتشار نتایج نظرسنجیها در این دوره تاکید زیادی داشتند و بارها برآن به صورت حضوری و تلفنی تاکید کردند و این مسیری بود که تحقق اطلاع رسانی را هموار میکرد.
کانال تلگرامی ما از سال 1395 آغاز به کار کرد و در نوروز 1396 فعال تر شد. در ابتدای کار با 400 عضو کارمان را آغاز کردیم و در ایامنوروز مشترکان کانال ما به هزار نفر رسید و بالاخره در بحبوحه انتخابات تا جذب 16هزار عضو پیش رفت. به غیر از کانال تلگرامی، توییتر واینستاگرام مان هم فعال بودند. سایت ایسپا هم به سه زبان خبر رسانی را انجام میداد.
دلهره آورترین بخش کار اعلام آخرین نتایج نظر سنجیها در شب پیش از انتخابات بود. تلاش چندماهه و به تعبیری چندساله تیم نظرسنجی باید در قالب آخرین نتایج نظرسنجی خود را نشان میداد. به طور حتم بخش عمدهای ازاعتبار علمی مرکز نظر سنجی نیزاز طریق انتشار این نتایج بدست میآمد وانتشار آندر حکم «گل نهایی و پیروزی بخشی» بود که باید نصیب تیم نظر سنجی میشد اما در آن شرایط سخت و پرفشار مرکز افکارسنجی و علی رغم اطمینان به کار باید از امتیاز آن صرفنظر میکرد و این خود میتوانست باعث دلسردی و آزردگیدوستان در مرکز افکار سنجی باشد.
برای کاهش پیامدهای این تصمیم تمهیداتی اندیشیدیم. قرار بر این شد که نتایجبه سه صورت توزیع شود. در قدم اول قرار شد با تمامی ستادهای انتخاباتی تماس بگیریم و نتایج نظرسنجیها را با آنها در میان بگذاریم. کاری که به عهده بنده گذاشته شد. درگام بعدی نتایح نظر سنجی به بیش 120نهاد مرتبط، برخی مسئولینو برخی اساتید دانشگاه ارسال شد. البته این شکل از توزیع گزارش مسبوق به سابقه بود. پیش از این ما سبد توزیع گزارشمان نزدیک به شصت نهاد یا مراکز مرتبط بود. این بار سبد توزیع مان به دو برابر افزایش یافت.
در گام سوم روز پنجشنبه یک روز مانده به انتخابات، گزارش نظر سنجیها به همه روسای مراکز و واحدهای جهاددانشگاهی به صورت تلفنی ارایه و از طریق این واحدها نتایج نظرسنجی به مسئولین محلی از جمله استانداران و ائمه جمعه فرستاده شد.
کار انتشار ما تمام شد اما کار انتشار خبر بدین جا ختم نشد. ظهر جمعه انتخابات شبکه فرانس 24 عربی گزارشی در صحن حسینه ارشاد به صورت مستقیم برای مخاطبان خود پخش کرد. در این گزارش که همزمان با روز انتخابات ریاست جمهوری بود، گزارشگر برنامه با استناد به آخرین نتایج نظرسنجی ایسپا که دو روز قبل از طریق انتشار غیر رسمی در شبکههای اجتماعی مجازی در اختیارشان قرار گرفته بود، نتایج انتخابات را اعلام کرد و خبر از پیروزی آقای روحانی داد. آری، شبکههای اجتماعی مجازی به صورت شفاف و شیشهای عمل کرده بودند.
عصر روز انتخابات و ساعتها پیش از تمام شدن مهلت رأی گیری، باز هم آقای علی منتظری گزارشگر شبکه فرانس 24 عربی، این بار به صورت تلفنی نتایج نظر سنجی به دست آمده توسط ایسپا را اعلام کرد. این دو گزارش رسمی ترین سندی است که مطابق آن مرکز افکار سنجیپیش از اعلام نتیجه انتخابات نتیجه آن را به طور مشخص پیش بینی کرده بود. این دو مورد میتواند در حکم سندی باشد برای رد ادعای آن دسته از کسانی که ادعا داشتند نتایج اعلام شده توسط ایسپا بعد از مشخص شدن نتایج اعلام شده است.
تای تمّت؛
انتخابات با تمام فراز و نشیبهایش تمام شد. صرفنظر از موفقیت یا شکست کدام گروه و جریان،پیروزی نظرسنجی در آخرین انتخابات ریاست جمهوری درسهای بسیاری برای ما داشت. این تجارب صرفاً محدود به انتخابات و توان پیشبینی نتیجه انتخابات نبود. بلکه در سطحی گسترده وکلانتر این نتایج برای اصحاب علوم اجتماعی، خاصه اندک کسانی که به پیش بینیپذیر بودن رفتار کنشگران ایرانی اعتقاد داشتند، خبر و پیامخوبی باشد.
گرچه قبلا در برخی یادداشتها، مقاله یا سخنرانیهایی به این نکته اشاره داشتهام کهبر خلاف قول رایجرفتارهای مردم ایران پیش بینی پذیر است، اما نتایج نظر سنجی این دوره از انتخابات در حکم داده تجربی مستند و تازهای بود که میتوانست مؤید این فرضیه کم طرفدار اما خوش بینانه باشد. این موفقیت میتواند راهگشای پژوهشهایی در باب رفتار و نگرش ایرانیان و نیز تلاش برای تقویت برخی طرحهای مرتبط با آینده پژوهی باشد. بعد از این موفقیت انتظار میرود اصحاب علوم اجتماعی با کنار گذاشتن برخی پیش فرضهای بدبینانه درباب پیشبینی ناپذیر بودن رفتار ایرانیان، به دنبال فهم و شناخت ابزارها و روشهای تبیین وپیش بینی کنشهای جمعی باشند.
ایسپا در آخرین دوره انتخابات ریاست جمهوری توانست با کمتر از یک درصد خطا نتیجه انتخابات را پیشبینی کند و این موفقیت بزرگی برای جامعه دانشگاهی و به صورت خاص مجموعه جهاددانشگاهی محسوب میشود. در این راه پرفراز و نشیب و پرتلاطم همکاران ما سختیها، مرارتها و گاه تهمت و توهینهای بسیاری را تحمل کردند که از همه آنها به طور مجدد حق شناسی و قدرشناسی میکنم. کتاب پیش رو نیز روایت مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران(ایسپا) از فراز و فرود نگاه مردم در انتخابات 1396 است. باشد که مقبول افتد.
والله المستعان